معنی جنس امواج رادیویی

لغت نامه دهخدا

امواج

امواج. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ موج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کوهه های آب. خیزابها. موجها: از میان تلاطم امواج محنت سر برآورد و گفت. (گلستان). || در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون اطلاق میشود مانند امواج الکتریکی، امواج رادیویی، امواج مغناطیسی و غیره. رجوع به موج شود.

فرهنگ معین

امواج

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ موج، خیزاب ها، موج ها.،~ الکترومغناطیسی امواج حامل انرژی.

فارسی به عربی

رادیویی

رادیو


امواج رادیویی برای هدایت هواپیما

مشعل


جنس

تابع، جنس، جیل، سلعه، صنف، قوه الشخصیه، ماده، نوع

فارسی به آلمانی

رادیویی

Funken, Radio (n), Rundfunk (m)

فرهنگ عمید

عربی به فارسی

امواج

خیزاب دریاکنار

فرهنگ فارسی هوشیار

امواج

جمع موج، کوههای آب، خیزابها، موجها

فرهنگ فارسی آزاد

امواج

اَمْواج، مَوج ها (مفرد: مَوج)،

معادل ابجد

جنس امواج رادیویی

405

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری